مرد در حالی که داشت با ماشین اخرین مدلش از خیابان رد میشد کودکی را دید که اجری در دست دارد وان را به سمت ماشینش پرتاب کرد مرد از ماشین پیاده شد ودید که ماشینش صدمه زیادی دیده رفت تا کودک را تنبیه کند ولی کودک گفت :اقا مرا تنبیه نکنید برادر بزرگ من ازروی ویلچرش افتاده و من توان بلند کردنش را نداشتم.مرد تحت تاثیر قرارگرفت وبه برادرپسر کمک کرد یادمان باشد هیچوقت در جاده زندگی انقدر سریع نباشیم که مارا با اجر نگه دارند