جاستين بيبر

دوستی نوشته بود..قابل توجه اونایی که از جاستین بیبر متنفر هستند
من زندگیم رو مدیون جاستین هستم!
درنهم مارس2009شش ماه بود که بعد از یک تصادف وحشتناک در کما
بودم.
روزی پرستار من رادیو را برای اهنگ جاستین روشن کرد!
خب من از جای خود بلند شدم ورادیو را خاموش کردم!!!

25r30wi25r30wi



بعله اینجوریاست....


اینایی که فک میکنن از من بهترن ، خدایی چه اعتماد به نفسی دارنا !:))

موافقم خخخخخخخخخخخ



اﺻﻼ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺗﻮﻫﻴﻦ ﺑﻪ ﺷﻌﻮﺭ ﺍﺳﺖ!

ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﯾﻌﻨﯽ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ: ﻣﺎ ﺷﮏ ﺩﺍﺭﻳﻢ ﺗﻮ ﭼﻴﺰﯼ ﺍﺯ ﺩﺭﺱ ﻓﻬﻤﻴﺪﻩ ﺑﺎﺷﯽ!!!

فک و فامیله داریم؟

به پسرعمم میگم واسه کنکور درس خوندی؟! میگه کنکور مگه ساعت ۹ نیست؟؟! میگم چرا ! میگه خب ساعت ۶ پامیشم میخونم دیگه

در مورد این پست هیچی نمیگم

ارو اینقدر ماشینش قراضه س که وقتی سوارش میشی احساس میکنی نشستی رو تشت بعد یکی داره میکشدت!بعد وقتی میخوای پیاده بشی در رو ببندی میگه:لطفا در رو اهسته ببند!حساسم روش!
خو لامصب ماشینت عین فولوکسیه که تریلی رفته روش!!!تو رو چی چی ش حساسی؟؟؟!واقعا جا نداره که اون چارتا استخون رو تو دهنش بکوبونی؟؟؟؟ |:

qn nojv

ﺩﺧﺘﺮﺍ ﯾﻪ ﭼﯿﺰ ﺑﮕﻢ ﺍﺷﮑﺘﻮﻥ ﺩﺭ ﺑﯿﺎﺩ ... ﺩﻟﻮ ﺑﺒﺮﻡ ﺻﺤﺮﺍﯼ
ﮐﺮﺑﻼﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍ ...

.
.
....
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

.
ﭘﺎﺭﮎ ﺩﻭﺑﻞ!!

جملات خنده دار

دانشجوی عزیز! دوست تحصیل کرده‌ی من! شومایی که فردا می‌خواین دکتر و مهندس این مملکت بشین!
وااااقعا نمی‌دونی تو کلاس باس موبایلت رو خاموش کنی؟

یعنی شعورت نمي‌كشه نکبت، نمی‌بینی خوابیم؟!!

.....................................................................

سرفامیلمون دستش تا مچ تو دماغش بود.منم اومدم باهاش شوخی کنم گفتم:عزیزم شماره کی رو میگیری!
گفت بیا عمته با تو کار داره !!!
.من :\
عمم :[
یونیسف :{

.............................................................................................

امروز یه نقشه گنج کشیدم دادم دست داداش کوچیکم که ۵ سالشه
اونم از صبح کل خونه رو سه بار گشته ولی چیزی پیدا نکرده…
بیچاره الان از خستگی بیهوش شده
لامصب کرم ریختن به هر سن وسالی حال میده ..

.......................................................................................

بچه که بودیم وقتی یه نفر میگفت “عزیزم”
سریع میگفتیم برات پشکل بریزم؟
بعدشم هار هار میخندیدیم غافل از اینکه رسما خودمون رو به بُز تشبیه کردیم!
یه همچین بچه های داغونی بودیم ..

..................................................................................

لیستی تهیه شده از قبل برای دوبلر های ایرانی سریال دونگ یی در مواقعی که دیالوگ موجود نیست : – آقاااااااااااااا
۲ – بانوی من …
۳ – ولی قربان … همین که گفتم …

......................................................................................................

یکی از سخت ترین بازه های زندگی :
اینه که تصادفاً با یه آشنا بشینی تو تاکسی!!
هی منتظر می مونی ببینی که اون کرایه ی تورو هم حساب میکنه
یا خودت باید دست به جیب شی !


خاطره من و دوستم

اول باید بگم این خاطره واقعیه وبرای خودمه و از هیچ جا کپی نکردم :یادم میاد رفیقم چند وقت بود حوس اسمار تیز کرده بود یه بار بوفه مدرسه از این اسمارتیز پاکتی های کوچیک اورده بود اونم رفت 3 تا خرید بعد هر سه تا بسته رو با هم یه جا خورد من رفتم پیشش گفتم خبر داری اخبار اعلام کرده تو اسمار تیز بال سوسک میریزن اونم تا اینو شنید همشو تف کرد بیرون یعنی  عجیب حال داد این کار.


قیافه من:

رفیقم:

اسمار تیز:

در این حد ینی

تو کوچه از کنار چند تا پیرمرد گذشتم،

یادم رفت بهشون سلام کنم.

یکیشون گفت :

«جَوونم جوونای قدیم»

بعد هم بلافاصله بحث بد شدن جامعه و زیاد شدن گناه!!

فکر کنم دیگه تا الان مسئولیت کشتار مسلمانان میانمار و زلزله و

پس لرزه های آذربایجان  و باخت تيم ملي مقابل لبنان و

افزايش قيمت دلارو هم انداخته باشن گردن من :|