جاستين بيبر
درنهم مارس2009شش ماه بود که بعد از یک تصادف وحشتناک در کما
بودم.
روزی پرستار من رادیو را برای اهنگ جاستین روشن کرد!
خب من از جای خود بلند شدم ورادیو را خاموش کردم!!!




اینایی که فک میکنن از من بهترن ، خدایی چه اعتماد به نفسی دارنا !:))
اﺻﻼ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺗﻮﻫﻴﻦ ﺑﻪ ﺷﻌﻮﺭ ﺍﺳﺖ!
ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﯾﻌﻨﯽ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ: ﻣﺎ ﺷﮏ ﺩﺍﺭﻳﻢ ﺗﻮ ﭼﻴﺰﯼ ﺍﺯ ﺩﺭﺱ ﻓﻬﻤﻴﺪﻩ ﺑﺎﺷﯽ!!!
یعنی شعورت نميكشه نکبت، نمیبینی خوابیم؟!!
.....................................................................
سرفامیلمون دستش تا مچ تو دماغش بود.منم اومدم باهاش شوخی کنم گفتم:عزیزم شماره کی رو میگیری!
گفت بیا عمته با تو کار داره !!!
.من :\
عمم :[
یونیسف :{
.............................................................................................
امروز یه نقشه گنج کشیدم دادم دست داداش کوچیکم که ۵ سالشه
اونم از صبح کل خونه رو سه بار گشته ولی چیزی پیدا نکرده…
بیچاره الان از خستگی بیهوش شده
لامصب کرم ریختن به هر سن وسالی حال میده ..
.......................................................................................
بچه که بودیم وقتی یه نفر میگفت “عزیزم”
سریع میگفتیم برات پشکل بریزم؟
بعدشم هار هار میخندیدیم غافل از اینکه رسما خودمون رو به بُز تشبیه کردیم!
یه همچین بچه های داغونی بودیم ..
..................................................................................
لیستی تهیه شده از قبل برای دوبلر های ایرانی سریال دونگ یی در مواقعی که دیالوگ موجود نیست : – آقاااااااااااااا
۲ – بانوی من …
۳ – ولی قربان … همین که گفتم …
......................................................................................................
یکی از سخت ترین بازه های زندگی :
اینه که تصادفاً با یه آشنا بشینی تو تاکسی!!
هی منتظر می مونی ببینی که اون کرایه ی تورو هم حساب میکنه
یا خودت باید دست به جیب شی !
قیافه من:
رفیقم:
اسمار تیز:
یادم رفت بهشون سلام کنم.
یکیشون گفت :
«جَوونم جوونای قدیم»
بعد هم بلافاصله بحث بد شدن جامعه و زیاد شدن گناه!!
فکر کنم دیگه تا الان مسئولیت کشتار مسلمانان میانمار و زلزله و
پس لرزه های آذربایجان و باخت تيم ملي مقابل لبنان و
افزايش قيمت دلارو هم انداخته باشن گردن من :|